352 . پوچ می شوی ...

ساخت وبلاگ
باید برای خودم یک زندگی بسازم . یک زندگی پر از خواب های نبافته . باید همه ی روزهای گذشته را توی بقچه ی قرمزِ گوشه ی انباری بیاندازم ، سوار اسبش کنم و بفرستم به روستایی دور . به دورترین نقطه ی دنیا ، ب 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

امسال سالِ خوبی نبود . چیزای زیادی از دست دادم ... آدم های عزیزی که دیگه تو زندگیم نبودند . آدم هایی که خواسته یا ناخواسته راه رفتن پیش گرفتند . سعی کردم قوی باشم اما نشد ! شاید سالِ بعد روزهای بهتری در انتظارم باشد ...

- بیست و شش سالگی نزدیک است ...

352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

امروز ؛ سی روز از نبودنت می گذرد ! سی روز است که چشم هایت را بسته ای و مژه هایت زیر خروارها خاک دفن شده است . و من هر روزی که نبودی ، خیره به عکست ، به آخرین لبخندت ، هزاران بار مردم . حالا سی روز شده 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

امروز هم یک روزِ معمولی است . صبح با همان رخوتِ همیشگی از خواب بیدار شدم . تا بلند شدن از رختخواب چند دقیقه ای طول کشید . پتو را کنار زدم و صورتم را مهمانِ سیلی های آب سرد کردم ... رو به روی آینه به چ 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

بهاری که از هزارها پاییز غمگین تر بود و اونقدر اشک ریخت که همه مون رو آب برد ! بهارِ عزیز ؛ کاش مهربون تر میومدی شاید اونوقت خیلی هارو آب نبرده بود ... بچه هایی که پدر مادراشونو از دست دادن اینقدر تنها نبودن و پدر و مادرایی که بچه هاشون رفتند اینقدر چشم انتظار نمیموندند ! خواب از چشم هامون رفت و آب تمامِ شهر و گرفت ! این بهار نکو نبود ! کاش بهار و از امسال فاکنور بگیرن ...

 

352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

آدم های این روزها ترسناکند . اونقدر عجیب و ترسناک که از نزدیک شدنِ بهشون میترسم! هر آدمی که بیش از حد بهم نزدیک میشه ازش دور میشم ... بویِ تنِ آدم ها عذابم میده . من از عادت کردن می ترسم؛ عادت کردن به 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

تو رفته ای و یادت نیست که من ، روزی هزاربار جان میدهم برای تمامِ مردانی که پیراهنی شبیهِ پیراهن تو به تن دارند . در خواب مرده بودم از دیدنت در کنار زنی که اسمش را نمیدانستم و من گم شدم در رویای کنارِ 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

چشم هات یک دنیاست که میشه توش غرق شد . همه ی روزهایی که نیستم کنارت رویای داشتنِ چشمهات دست هامو پیر کرده ! انگار که یه شبه بیست سال رفتم جلو ، انگار چشمامو بستم و ول شدم تو زمان ؛ پرواز کردم به سال ه 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

حرفهامو میخورم ، انگار تو دنیام چیزی برای خوردن نیست که راه و بیراه میوفتم به جونِ این حرفها و بغض های قدیمی ... کاش دنیا هنوزم قشنگ بود ! کاش صبح ها با صدای پرنده ها بیدار شم و مامان واسم نیمرو درست 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55

چجوری میشه که یه آدم یهو تصمیم میگیره همه چیز و خراب کنه و بره ؟ مگه میشه به راحتی تمام خاطره ها و روزای خوب و ول کنی و بری؟ اگه میشه چرا من بلد نیستم ؟ چرا نمیتونم بگذرم ؟ چرا وقتی ازم گذشت نتونستم ف 352 . پوچ می شوی ......
ما را در سایت 352 . پوچ می شوی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : last-streets بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:55